nini
nini
nini

 کسی را دوست می دارم..

ولی افسوس او هرگز نمی داند...

نگاهش می کنم شاید... بخواند از نگاه من... که او را دوست می دارم...

ولی افسوس ... او هرگز نگاهم را نمی خواند...

 به برگ گل نوشتم من... که او را دوست می دارم...

 ولی افسوس او برگ گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند!!!

به مهتاب گفتم ای مهتاب...   سر راهت به کوی او سلام من رسان و گو

        که او را دوست می دارم....

     ولی افسوس ... یکی ابر سیه آمد ز ره 

   روی ماه تابان را بپوشانید...

صبا را دیدم و گفتم... صبا دستم به دامانت... بگو از من به دلدارم... 

   که او را دوست می دارم....

ولی افسوس ... ز ابر تیره برقی جست و قاصد را میان ره بسوزانید...

کنون وا مانده از هرجا......دگر با خود کنم نجوا... 

  یکی را دوست می دارم...

   ولی افسوس ...

   او  هرگز نمی داند...!



نظرات شما عزیزان:

دکتر
ساعت15:47---25 شهريور 1391
سلام خوبی من عاشق این موسیقیه قدیمیه معینم
هر چند فراموش کردی همه چیز رو شاد وخوش باشی


SADEGH JON
ساعت9:28---27 ارديبهشت 1391
سلام تینا جون خیلی حال کردم ...عالی بود

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نوشته شدهسه شنبه 24 خرداد 1390برچسب:, توسط Tina nana
3 نظر
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.